اقبال لاهوری
از مجموعه: پیام مشرق
ساحلِ افتاده گفت گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موجِ ز خود رفتهای تیز خرامید و گفت
هستم اگر میروم گر نروم نیستم