⌘K
درباره
تاریخچه
علاقهمندیها
شاعرها
دفتر گنج
خانه
لبیبی
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
111
شمارهٔ ۱ - به شاهد لغت بسیچیدن، بمعنی ساز کار کردن
لبیبی
شمارهٔ ۲ - به شاهد لغت چنگلوک، بمعنی کسیکه دست و پایش سست شده باشد و کژ
لبیبی
شمارهٔ ۳ - به شاهد لغت تکژ به معنی استخوان انگور
لبیبی
شمارهٔ ۴ - به شاهد لغت آروغ، بمعنی بادی که از سینه و حلق برآید
لبیبی
شمارهٔ ۵ - به شاهد لغت فوگان، به معنی فقاع
لبیبی
شمارهٔ ۶ - به شاهد لغت پریسای، پری افسای، یعنی آنکه افسون خواند از برای تسخیر جن
لبیبی
شمارهٔ ۷ - به شاهد لغت هسر بمعنی یخ
لبیبی
شمارهٔ ۸ - به شاهد لغت تیم، بمعنی کاروانسرا
لبیبی
شمارهٔ ۹ - به شاهد لغت لت، بمعنی لخت و عمود
لبیبی
شمارهٔ ۱۰ - به شاهد لغت رت، بمعنی تهی و برهنه
لبیبی
شمارهٔ ۱۱ - به شاهد لغت غنج، بمعنی جوال
لبیبی
شمارهٔ ۱۲ - به شاهد لغت کولک، بمعنی کدویی که زنان روستا پنبه در او نهند
لبیبی
شمارهٔ ۱۳ - به شاهد لغت کاواک، بمعنی میان تهی
لبیبی
شمارهٔ ۱۴ - شاهد لغت پزشک، بمعنی طبیب
لبیبی
شمارهٔ ۱۵ - به شاهد لغت آفرنگان، بمعنی نسکی از زند
لبیبی
شمارهٔ ۱۶ - به شاهد لغت پیشادست، بمعنی نقد
لبیبی
شمارهٔ ۱۷ - به شاهد لغت شخائید، بمعنی ریش کرد
لبیبی
شمارهٔ ۱۸ - به شاهد لغت لست، بمعنی چیزی قوی
لبیبی
شمارهٔ ۱۹ - به شاهد لغت مست، بمعنی شگوه و گله
لبیبی
شمارهٔ ۲۰ - به شاهد لغت فرخج، بمعنی فژه، پلید و زشت
لبیبی
1
2
3
4
5
بعدی
صفحه 1 از 6 • 111 شعر