دربارهعلاقه‌مندی‌ها
دفتر گنج
نسخه ۰/۱
نقشه راه
تماس با من
سایت گنجور
خانه
لبیبی

ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی111

شمارهٔ ۱ - به شاهد لغت بسیچیدن، بمعنی ساز کار کردن

لبیبی

شمارهٔ ۲ - به شاهد لغت چنگلوک، بمعنی کسیکه دست و پایش سست شده باشد و کژ

لبیبی

شمارهٔ ۳ - به شاهد لغت تکژ به معنی استخوان انگور

لبیبی

شمارهٔ ۴ - به شاهد لغت آروغ، بمعنی بادی که از سینه و حلق برآید

لبیبی

شمارهٔ ۵ - به شاهد لغت فوگان، به معنی فقاع

لبیبی

شمارهٔ ۶ - به شاهد لغت پریسای، پری افسای، یعنی آنکه افسون خواند از برای تسخیر جن

لبیبی

شمارهٔ ۷ - به شاهد لغت هسر بمعنی یخ

لبیبی

شمارهٔ ۸ - به شاهد لغت تیم، بمعنی کاروانسرا

لبیبی

شمارهٔ ۹ - به شاهد لغت لت، بمعنی لخت و عمود

لبیبی

شمارهٔ ۱۰ - به شاهد لغت رت، بمعنی تهی و برهنه

لبیبی

شمارهٔ ۱۱ - به شاهد لغت غنج، بمعنی جوال

لبیبی

شمارهٔ ۱۲ - به شاهد لغت کولک، بمعنی کدویی که زنان روستا پنبه در او نهند

لبیبی

شمارهٔ ۱۳ - به شاهد لغت کاواک، بمعنی میان تهی

لبیبی

شمارهٔ ۱۴ - شاهد لغت پزشک، بمعنی طبیب

لبیبی

شمارهٔ ۱۵ - به شاهد لغت آفرنگان، بمعنی نسکی از زند

لبیبی

شمارهٔ ۱۶ - به شاهد لغت پیشادست، بمعنی نقد

لبیبی

شمارهٔ ۱۷ - به شاهد لغت شخائید، بمعنی ریش کرد

لبیبی

شمارهٔ ۱۸ - به شاهد لغت لست، بمعنی چیزی قوی

لبیبی

شمارهٔ ۱۹ - به شاهد لغت مست، بمعنی شگوه و گله

لبیبی

شمارهٔ ۲۰ - به شاهد لغت فرخج، بمعنی فژه، پلید و زشت

لبیبی

12345
بعدی
صفحه 1 از 6 • 111 شعر